هو
در پناه لطفش امروز روز بسیار خوبی بود.
صبح طرفای ساعت نه رفتم دادگاه رو که یه مجتمع بسیار بزرگ در تهرانه
پیدا کردم.با کمی اضطراب رفتم دفتر معاون ارجاع و به شعبه مزبور
ارجاع شدم...قاضی آدم منصف و باسوادی بود که همان اول کار چند سوال برای
محک زدنم پرسید.خلاصه از ده تا سه اون جا بودم و بعد از آقای قاضی
شعبه رو ترک کردم.قرار شد بازم این هفته برم پرونده خوانی کنم.
بعدم که از دادگاه درومدم و با یه تاکسی رفتم دفتر آقای وکیل سرپرست و تا
شش و خورده ای جلسه داشتیم.امروز تعدادی از معروف ترین وکلا در دفتر ما جلسه داشتن
و خب از دیدنشون حسابی خوشحال شدم
من باید این هفته یه کار نسبتا بزرگ رو به اتمام برسونم.خدایا توکل بر تو ...
پ.ن:این خستگی رو دوست دارم ...
ممنونم که خبر دادید ، اطاعت امر شد بانو جان!
خونه ی ِ نو مبارک باشه بسیـــــــــــــار.... :)
سلام
ممنون عزیزم :)
سلام و وقتتان به خیر. با آرزوی موفقیت برای شما. امیدوارم وبلاگ جدید همیشه سرشار از خبر های خوب و شادی ات باشد.
سلام
ممنون از لطف شما :)