هنوز ...

من هنوز اول راه م.

هنوز ...

من هنوز اول راه م.

به شکرانه مان ...

هو الودود



گوشه ای از یک تصویر مبهم :

تصویر دخترکی که چادر به سر انداخته و آمده حرم ...مسافر اینجاست.

مسافری اینجا تو هم .

باید افسوس بخوری که دوربین فیلم برداری در کار نیست.

لحظه ای که هر دو می رسیم به صحن اصلی و هم را می بینیم.

تو اولین بارت است و من ...نمی دانم.

حسابش را ندارم.

می گویی چادر به تو می آید ...می خندم.ته ریش قطعا به تو می آید...نمی گویم.

سلام داده ام.باز هم کنار تو سلام می کنم.قرارمان این نبود اما ...

می نشینیم رو به روی گنبد طلایی ... هنوز نرفته ام داخل،نزدیک ضریح .

نگاه من به گنبد است و این هوا را با تمام وجود نفس می کشم.

تو نگاهت بین من و گنبد در گردش است.

:برایم بگو ...حالا چه می کنیم؟

باید برویم داخل زیارت کنیم.نماز زیارت بخوانیم .

:باید نماز شکر هم بخوانیم ...





او


خب!

تعطیلات من هم به پایان رسید و به زور خودم را از سریال جدا کرده ام و مراحل ویرایش پایان نامه

را آغاز کرده ام.امروز طرف های ساعت 11 صبح با استاد راهنما تماس می گیرم.استاد می فرمایند که

سه شنبه تماس بگیر ...با تمام وجود لبخند می زنم که من هر آنچه در توان داشته باشم انجام می دهم،

حتی اگر با دویست صفحه کاغذ ویرایش شده با خودکار قرمز مواجه شوم!

بله ...من ایمان دارم که خداوند کمکم می کند گام به گام به رویاهایم نزدیک شوم.

سرانجام تصمیم گرفتم بروم کانون ...برای فرانسه می خواهم که از بهترین موسسه شروع کنم که خب

به محل کار هم نزدیک باشد تا حدودی .با آغاز زبان در هفته آینده،این روزها ساعتی برای مروز کتاب های

ترم های قبل وقت می گذارم.یک وبلاگ مفید و پر انرژی به نام ماه پیشانو جان هم پیدا کردم و از دیشب تمام

آرشیو را تقریبا خواندم و لذت بردم و چقدر خوشحال شدم که این همه انرژی خوب در این دنیا وجود دارد.

...

بروم یا نروم؟

این را اینجا می نویسم تا یادم باشد که آن ته ته های ذهنم،گاه دخترکی را می بینم در سرزمینی سرسبز ،

با آب و هوایی خنک و دوست داشتنی که کتاب به دست نشسته بر روی ماسه های ساحل ...و از ذوق خواندن

کتاب های قطور به زبانی دیگر ،از ذوق افزایش دانشش و امکان بهتر کار کردنش،دارد پر می کشد به سوی آسمان

...

کتاب من می توانم اثر لوئیز هی را می خوانم.




ماه من و تو.5


او



دیگر استراحت حالم را خوب نمی کند.

ساعت های طولانی خواندن کتاب ، دیدن فیلم و گوش دادن به موسیقی.

دلم می خواهد جدی تر زندگی کنم.

من می خواهم بیش تر کارکنم و استراحت را کم تر کنم.

وقتش رسیده ...می دانم.

برای شروع :کتابی از رشته ام و مقاله ای از پایان نامه را انتخاب کرده ام.

...


پ.ن:اینجا




ماه من و تو.4


یا رحمان



فکر کنم حیف باشد که لینک زیر را در این روزها نخوانده باشیم ...

متن سخنرانی دکتر علیرضا شیری،قسمت اول:


اینجا



التماس دعا